best

دلنوشته (نوشته های دل از دل)

best

دلنوشته (نوشته های دل از دل)

مشخصات بلاگ
best

دوستی گفت: من مسئول آنچه می‌گویم هستم نه آنچه شما برداشت می‌کنید!
و من می‌گویم:
خدا را شکر که اینها فقط نوشته‌اند!
[نه خاطره!]
بدانید،
الفاظ از آنچه بر مانیتور شما نقش بسته دروغترند!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱۷ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

چشمانت را گشتم؛ دروغ می‌گویند، همه‌جا آسمان همین رنگ است!

من آینده و اتفاق‌هایش را در رویاهای کودکیم دیدم!

اما چه سود، که این رویاها در بزرگسالی به سراغم آمدند.

 

یقین دارم؛ 

اگر قرار بود برف، رنگ دیگری داشته باشد.

به خاطر تو آبی بود!

می شود؛ آتش گرفت، در سوز سرمای زمستان!

وقتی که چشمانت هیزم عشقم باشد.

گاهی!

چند پله سقوط چنان ته دلت را خالی می‌کند؛

که با نگاه به انتهای مسیر، سرگیجه می‌گیری.

ولی نترس،

یک پله هم که بالاتر بیایی؛

یک پله نزدیک‌تر شدی!

تمام قول و قرارهای شیرینت؛

درست مثل چک پدرم برگشت خورد.

موجودی دلت را چک کن!

مهم نیست! کجای راه اشتباهی،

مهم! باور و برگشت است.

 

بهم می‌گفت شما دیونه‌اید!

تَوَهم دارید؛

کله ملق می زنید،

گرسنگی به خودتون می‌دید،

دور سنگا می‌چرخید،

منم لبخند می‌زدم.

برای بعضی‌ها فقط میشه آرزوی رستگاری کرد، دیگه توضیح دادن فایده نداره!

 

 

تَوَهُم بود، که تو هَم مرا دوست داری!

چطور است؟ 

عاشقان تو حسود نیستند!

می خواهند، همه را در عشقشان سهیم کنند.

عجیب است!

ولی،

صدایِ سکوت نمی گذارد، بخوابم؛

اینهمه سکوت فریاد می زند:

خدا.

سجده ها،

آرامشِ بی پایانی دارند؛

انگار در آغوش خدایی!

زندگی من!
نبینم ناراحت باشی؛
غم که تو چشات جمع بشه،
خنجر میشه میره تو قلب من!
گره لبات رو باز کن؛
دوباره به این خسته دل بخند.
تا شب تارم روشن بشه.

پرسیدم؛

آبرو از کجا جمع کنم؟

گفت: نیمه شب رویت را بشور و بر خاک بگذار!

و خوشبختی! یعنی: 

صدای لطیفی که، در اوج خستگی، بیدارت کند؛ برای

نماز.

بهار می شود! سیاهیِ زمستان؛

وقتی لبخند میزنی.

نیما می گفت:

خواب در چشم ترم می شکند!

امشب فهمیدم؛

وقتی تو را نداشتم.