best

دلنوشته (نوشته های دل از دل)

best

دلنوشته (نوشته های دل از دل)

مشخصات بلاگ
best

دوستی گفت: من مسئول آنچه می‌گویم هستم نه آنچه شما برداشت می‌کنید!
و من می‌گویم:
خدا را شکر که اینها فقط نوشته‌اند!
[نه خاطره!]
بدانید،
الفاظ از آنچه بر مانیتور شما نقش بسته دروغترند!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۸ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

 

 

 

دل غم دیده ی من تشنه ی خندیدن، خندیدن توست

روی تو آرزویم، آرزویم دیدن توست، دیدن توســــــــت

 

غم اَغیار مخور، تا نکنی ناشــــــــــــــــــــــــادم

سَر مَکش، تا نکشد سر به فلک فریادم، فریادم

 

فریــــــــــــادم

 

 

 

 

با یه چشمک دوباره، منو زنده کن ستاره

نذار از نفس بیوفتم، تویی تنها راه چـــاره

 

یغما گلرویی

 

 

 

زیبایی و برای همکلاسیـــــــات           دیونگی، یه حس تکراری شـــده

استادا و همکلاسیات، که هیچ            با تو، یه دانشگاه سیگاری شده

 

رستاک

 

 

 

 

 

نگفتمت، نرو، که رفتنت، نتیجتاً، اشک بود.

 

شاهین نجفی

 

 

 

 

یه روز واسه یکی خوابی رو تعریف کردم

گفتم خواب دیدم  که دارم به یه دلیل نامعلوم از کوه میوفتم

اون داره بهم نگاه میکنه

من کمک لازم دارم اما نمیگم

یا شایدم قبلا گفتم و نامید شدم

و اون فقط نگاهم میکنه و منتظر افتادنمه

اون روز بهم گفت 

مطمئن باش اون من نبودم 

چون اگه من می بودم بدون شک میومدم کمکت

اون روز خوشحال بودم

و فکر میکردم خیلی خوشبختم

حالا بعد یه مدت

اون خودش منو تو دره پرت کرد

و وایستاده کنار داره تماشا میکنه

ذره ذره آب شدنم رو

بی محلی

رو برگدوندن

جواب ندادن

و...

همه این رفتاراش مثل اینه که داره اون 

آخرین چیزایی که نگهم داشته رو 

قطع میکنه

مثل رابطه اش با من

کاش یکم

فقط یه کم عشقم رو درک می کرد

یه کم حرفامو میفهمید

اون روز بهش نگفتم 

ولی تو خوابمم 

هنوز اونی که بی تفاوت داشت نگاهم می کرد رو دوست داشتم

هنوز دوستش دارم

و همین دوس داشتن برام  دره شده

کاش می فهمید 

و مثل حرفی که زده بود 

میومد دستمو میگرفت و نجاتم 

می داد

نجاتم می داد

دوستت دارم

 

 

 
 
سرت گرم شد ، سرم گرم شد
 
تو به او ، من به تب !
 
 

 

بعضی حرف ها را “نباید زد”

بعضی حرف ها را “نباید خورد”

بیچاره دل چه میکشد میان این “زد” و”خورد"

 

 

 

 

هر که به جور رقیب         یا به جفای حبیب

عهد فراموش کند          مدعی بی وفاست

 

سعدی