نمی دانم
آن سشوار لعنتی برایت چه داشت؟
که صدای من نداشت.
نَفَسَم،
مَن که تَمام نَفَسَم را بَرایَت "زوو" کشیدم؛
دیگر چرا گریه می کنی؟