دو غریبــــــــه دو تا قلب در به در
دو تا دلواپس این چشمــــــــــای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین
دوتا دور افتاده ی تنها نشیـــــــــن
شایان جعفرنژاد
دو غریبــــــــه دو تا قلب در به در
دو تا دلواپس این چشمــــــــــای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین
دوتا دور افتاده ی تنها نشیـــــــــن
شایان جعفرنژاد
تا حالا دیدین بعضی چیزا مُسریه!
مثل: خنده،
خمیازه.
وقتی عاشق میشی؛
بدنت حساس میشه!
حساس میشه به بدن یکی دیگه،
اگه درد داشته باشه؛
دردش رو تو قلبت حس می کنی!
حتی اگه کنارش نباشی!
حتی اگه بهت نگه!!
عزیزم از بس خوبی نمی گی چقدر درد داری؛
ولی من همش رو حس می کنم.
بی قراری می کرد.
سَرِ جایش بَند نَبود؛
مُدام خودش را به دَر و دیوار می زد.
قلبَش را می گویم.
آرامَش که کردم
"مُرد"
شاید قلب باید بی قرار باشد.
تا زنده باشی!
تا بشود به تو گفت:
"زنده"
خوشبختی به معنی راحتی و آسودگی نیست
خوشبختی یعنی یه پنج وارونه که برات بتپه
و چقدر پنج داریم که یکیش وارونه نیست
راستی تا حالا فکر کردین
اگه همه چی بر عکس می شد
چی می شد
رفتنت برگشتن می شد
تنفرت عشق می شد
و این دوری طولانی
یه پنج وارونه بزرگ بزرگ می شد